شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات
از کجا معلوم امروز شنبه است؟...
 

شنبه 28 اسفند 1395
ن : فؤاد سیاهکالی نظرات

پایان سال با جملات پایانی

کلمات کلیدی : ویتگنشتاین , نیچه , هیوم , داستایوسکی , در انتظار گودو , بکت , آلبر کامو ,


قبل نوشت:

در ابتدای سالی که گذشت جملات آغازین به یاد ماندنی کتاب های داستانی و غیرداستانی را جمع آوری کردم (اینجا)، و از آن جا که این کار لذت فراوانی داشت، به جمع آوری جملات پایانی به یاد ماندنی کتب مختلف پرداختم تا در این روزهای پایانی سال بر روی وبلاگ بگذارم.

جملات پایانی، از طرفی مهم تر از جملات آغازین هستند، چرا که آخرین چیزی که خواننده از کتاب به یاد می آورد همین جملات است، و آخرین تأثیر، ماندگاری بیشتری دارد. از آن جا که این جملات پایانی، گاه پایان کتاب را لو می دهند، ابتدا اسم کتاب را نقل می کنم، تا اگر آن کتاب را نخوانده اید، به تشخیص خود جمله ی پایانی اش را بخوانید یا نه.

 

۱.

رساله منطقى-فلسفى

لودویگ ویتگنشتاین

از آن چه نمى توان درباره اش سخن گفت، باید به سكوت گذشت.

 

۲.

غروب بت ها

فریدریش نیچه

اى برادران: سخت شوید!

 

۳.

تحقیق درباره فهم انسانی

دیوید هیوم

وقتی کتابی به دست می گیریم، برای مثال کتاب الهیات یا فلسفه مدرسی، باید بپرسیم: آیا این کتاب مشتمل بر استدلال های انتزاعی در رابطه با کیفیت یا کمیت است؟ نه. آیا مشتمل بر استدلال های تجربی در رابطه با واقعیت مادی و وجود است؟ نه. پس آن را به شعله ها بسپار! زیرا مشتمل بر چیزی جز سفسطه و توهم نیست.

 

۴.

دفاعیه سقراط

افلاطون

اینك وقت آن رسیده كه از یكدیگر جدا شویم، من آهنگ مردن كنم و شما در فكر زندگى باشید؛ اما كدام یك بهره مند تریم؟ جز خداوند هیچ كس آگاه نیست.

 

۵.

مزرعه حیوانات

جورج اورول

حیوانات بیرون از خوک به آدم و از آدم به خوک، و از خوک باز به آدم نگاه کردند؛ اما از همین حالا دیگر نمی شد گفت که کدام کدام است.

 

۶.

بر باد رفته

مارگارت میچل

هر چه باشد، فردا روز دیگری است...

 

۷.

پیرمرد و دریا

ارنست همینگوی

پیرمرد خواب شیرها را مى دید.

 

۸.

بیگانه

آلبر کامو

آرزو مى كنم در روز اعدامم تماشاگران بسیارى باشند و با فریادهاى نفرت بار به پیشوازم آیند.

 

۹.

۱۹۸۴

جورج اورول

او به ناظر كبیر عشق مى ورزید.

 

۱۰.

کالیگولا

آلبر کامو

كالیگولا: من هنوز زنده ام!

 

۱۱.

سلاخ خانه شماره پنج

كورت ونه گات

پرنده اى به بیلى پیلگریم گفت: «جیك جیك جیك؟»

 

۱۲.

ناطور دشت

جی دی سالینجر

هیچ وقت به هیچ كس هیچ چیز نگو، وگرنه دلت برای همه تنگ خواهد شد.

 

۱۳.

پاییز پدر سالار

گابریل گارسیا مارکز

دوره ى نامتناهى جاودانگى به پایان رسید.

 

۱۴.

در انتظار گودو

ساموئل بکت

ولادیمیر: خب، بریم؟

استراگون: آره، بریم.

[حرکت نمی کنند.]

 

۱۵.

شب هاى روشن

فیودور داستایوسكى

خداى من، یك دقیقه تمامْ خوشبختى! آیا این نعمت براى سراسر زندگى یك انسان كافى نیست؟



چهارشنبه 4 فروردین 1395
ن : فؤاد سیاهکالی نظرات

آغاز سال با جملات آغازین

کلمات کلیدی : رنه دکارت , ژان ژاک روسو , کارل مارکس , آرتور شوپنهاور , آلبر کامو , صادق هدایت ,


قبل نوشت:
چندى قبل، مجموعه اى از جملات آغازین كتاب ها روى اینترنت دست به دست شد، كه هر چند بعضاً جملات خوبى بین شان بود، همه ى جملات به آن خوبى نبودند، و مشكل دیگر آن كه فقط جملات آغازین داستان ها جمع آورى شده بود.
این فهرستى است از پانزده جمله ى آغازین درخشان دیگر، كه بیشتر از آثار غیرداستانى گزینش شده اند:

١.
هر ستایشى، [در حقیقت] ستایش خداوند است.
قرآن

٢.
در آغاز كلمه بود، و كلمه نزد خدا بود، و كلمه خدا بود.
انجیل یوحنا

٣.
میان مردمان، عقل بهتر از هر چیزى تقسیم شده، زیرا همه فكر مى كنند به اندازه ى كافى از آن بهره مندند.
گفتار در روش راهبرد عقل، رنه دکارت

٤.
انسان آزاد متولد شده، ولى همه جا در زنجیر است.
قرارداد اجتماعی، ژان ژاک روسو

٥.
شبحى هراس انگیز بر سراسر اروپا سایه افكنده است.
مانیفست، کارل مارکس

٦.
جهان تصوّر من است.
جهان همچون اراده و تصوّر، آرتور شوپنهاور

٧.
تنها یك مسئله ى اساسى فلسفى وجود دارد، و آن هم خودكشى است.
افسانه ى سیزیف، آلبر کامو

٨.
خداوند همه چیز را خوب آفریده؛ انسان است كه با دخالت خود آن ها را فاسد مى كند.
امیل، ژان ژاک روسو

٩.
طریقت سامورایی بر مرگ استوار است؛ آن گاه که باید میان مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی درنگ مرگ را برگزین.
هاگاکوره: کتاب سامورایی، یاماموتو چونه تومو

١٠.
در زندگى زخم هایى هست كه مثل خوره روح را آهسته و در انزوا مى خورد و مى تراشد.
بوف كور، صادق هدایت

١١.
در نیمه راه سفر زندگى، خود را در بیشه اى ظلمانى یافتم، چرا كه راه راست را گم كرده بودم.
کمدی الهی، دانته


١٢.
مرگان كه سر از بالین برداشت، سلوچ نبود.
جاى خالى سلوچ، محمود دولت آبادى


١٣.
پشت سر هر فرد زنده، سى روح ایستاده است؛ چرا كه این نسبت تعداد مردگان به زندگان است.
آرتور سى كلارك، ٢٠٠١: یک ادیسه ى فضایى

١٤.
اگر مى خواهید این ها را بخوانید، خودتان را به زحمت نیندازید.
خفگی، چاک پالانیک

١٥.
من مردى بیمارم. من مردى كینه توزم. من مردى ناخوشایندم. فكر كنم مشكلم از صفراست.
یادداشت هاى زیرزمینى، فئودور داستایوسکی